|
|
بازدید : 801
نویسنده : سیروس زرگوش
|
|
صفحه اي براي زمين شناساني كه در خصوص اكتشاف ذخاير معدني فعاليت دراند، افقي را گسترده است كه به كمك آن مي توانند محيط هاي زمين شناسي خاص را با موقعيت مكاني ذخاير معدني خاص مرتبط نمايند(بيرلين 1 و همكاران، 2002 و ريچاردز 2، 2003 ). به علاوه، استفاده از تكتونيك صفحه اي، امروزه در اكتشاف ذخاير معدني كوچك و پوشيده شده توسط خاك هاي سطحي كمك شاياني نموده است (كري 3، 2009 ).
بر طبق نظريه تكتونيك صفحه اي (زمين ساخت ورقي)، كره زمين از صفحاتي تشكيل شده كه ليتوسفر ناميده مي شوند. اين صفحات نسبت به يكديگر حرکت کرده در اثر اين حركات، فعاليت هاي آذرين، دگرگوني، كانسارسازي و غيره رخ مي دهد.
در پشته هاي ميان اقيانوسي، صفحات از يكديگر دور مي شوند و درمناطق فرورانش(مرزهاي همگرا)، صفحات به يكديگر نزديك مي شوند. اين دو محل،يعني پشته هاي ميان اقيانوسي و مناطق فرورانش، از جمله مهم ترين محيط هاي تكتونيكي به شمار مي روند كه موقعيت جهاني ذخاير معدني را كنترل مي كنند.
سن جديد پوسته هاي اقيانوسي (مزوزوئيك و سنوزوئيك) نشان مي دهد كه در طول تاريخ زمين، پوسته هاي اقيانوسي به كرات توليد شده و از بين رفته اند. اين بازشدن و بسته شدن دوره اي اقيانوس را چرخه ويلسون مي نامند. مراحل مختلف چرخه ويلسون نشان داده شده است.
اين چرخه با شكسته شدن اوليه يك پوسته قاره اي پايدار (كراتون) آغاز شده و با نازك شدن ليتوسفر قار هاي ادامه مي يابد كه نتيجه اين نازك شدگي، ايجاد ريفت (كافت) در آن است با ادامه نازك شدن پوسته قاره اي، دو بخش قاره از يكديگر جدا شده و يك پوسته اقيانوسي جديد درمحل جدايش اين دو تشكيل ميگردد. همچنين، در حاشيه قاره نيز ممكن است تعدادي ريفت تشكيل گردد. در پاسخ به برخورد صفحات، بازشدگي حوضه اقيانوسي متوقف شده كه اين امر به نوبه خود مي تواند سبب فرورانش در حاشيه هاي قاره اي ريفتي شده گردد. در نتيجه فرورانش ايجادشده در هر يك يا هر دو حاشيه قاره، حوضه اقيانوسي كم كم شروع به بسته شدن مي كند. اين مرحله تا برخورد دو قاره و بسته شدن كامل حوضه اقيانوسي ادامه مي يابد. برخورد قاره- قاره منجر به تشكيل كوه زايي هاي تيپ هيمالايا و بيرون زدن سنگ هاي عميق پوسته اي مي گردد. در اين هنگام به منظور ثابت ماندن مساحت زمين، عمل فرورانش بايستي در حاشيه هاي ساير قاره ها آغاز شود (كري و همكاران، 2009 ).
در اينجا، شش محيط تكتونيكي و كانسارسازي مربوط به آن ها مورد بررسي قرار خواهند گرفت كه عبارت اند از:
1) حوضه هاي داخلي، كافت ها (يا ريفت هاي) داخل قاره اي و اولاكوژن ها
2) حوضه هاي اقيانوسي و پشته هاي ميان اقيانوسي
3) حاشيه هاي غيرفعال قاره اي
4محيط هاي مرتبط با فرورانش
5) محيط هاي گسل هاي امتدادلغز
6) محيط هاي برخورد
از ساير محيط هاي تكتونيكي مهم كه با كانسارسازي در ارتباط مي باشند، مي توان به نقاط داغ (كه نشان دهنده محل زبانه هاي گوشته اي هستند) اشاره نمود
حوضه هاي داخلي، كافتهاي داخل قاره اي و اولاكوژ نها
به طور كلي دو نوع حوضه رسوبي در درون قاره ها وجود دارد. اول حوضه هاي رسوبي عظيم با طول بيش از يك هزار كيلومتر و نسبتاً باريك و دوم، دره هاي كافتي مجاورگسل. در اينجا به تشريح هر يك از حوضه هاي مذكور مي پردازيم.
موقعيت مراكز گسترش اقيانوسي و مرز صفحات هم گرا و محيط هايتكتونيكي مرتبط با آن ها (ايوانز، 2000 ).
- حوضه هاي داخل قاره اي (حوضه هاي داخل كراتوني)
حوضه هاي داخل قاره اي عموماً شامل رسوبات قاره اي بوده و اغلب اين رسوبات ممكن است درون درياچه هاي بزرگ رسوب نمايند. از حوضه هاي داخلي مهم موجود در آمريكاي شمالي، مي توان به خليج هودسون اشاره نمود كه توسط دريا به زير آب فرو رفته و ممكن است رسوبات دريايي در آن تشكيل شود. در بعضي از حوضه هاي داخلي مناطق قاره اي، پيشروي هاي دريايي با كاني سازي همراه مي باشند كه از اين ميان مي توان به كمربند كوپرشيفر پرمين واقع در اروپاي شمالي اشاره نمود. از ديگركانسارهاي مربوط به چنين محيط هايي مي توان به كانسارهاي اورانيم نوع دگرشيبي وماسه سنگي و نيز پلاسرهاي رودخانه اي، درياچه اي و بازماندي اشاره نمود. حوضه هاي داخل قاره اي فانروزوئيك اغلب از نظر وجود كانسارهاي تبخيري، قابل توجه مي باشند كه از اين ميان مي توان به حوضه تبخيري ميشيگان به سن سيلورين اشاره نمود.
حوضه هاي تبخيري از نقطه نظر توليد كربنات پتاسيم و سديم داراي اهميت زيادي هستند (ايوانز، 2000 ).
از جمله كانسارهاي موجود در كراتونها يا پوسته هاي قاره اي پايدار آركئن مي توان به ذخاير سولفيد توده اي آتشفشان زاد (تيپ كوروكو)، سولفيدهاي مس- روي-سرب، ذخاير طلا و كانسارهاي سولفيد نيكل كماتيتي واقع در كمربند سنگ هاي سبزاشاره نمود. بر اساس مطالعات انجام شده (به عنوان مثال، دو روند و همكاران، 1997 )
چرخش سيالات در زمان آركئن نسبت به دورانهاي ديگر تاريخ زمين در مقياس بزرگتري رخ داده است كه همين امر، تشكيل كانسارهاي گرمابي را تحت تأثير قرارداده است (كري و همكاران، 2009 ).
سازندهاي آهن نواري ( BIF) در كراتون هاي آركئن بسيار معمولاند، اگر چه درسنگ هاي جوان تر با سن دونين نيز ممكن است حضور داشته باشند. كانسارهاي آهن نواري تيپ آلگوما با توالي آتشفشاني واقع در محيط هاي پشت قوسي همراه بوده،
درحالي كه كانسارهاي تيپ سوپريور با توالي هاي رسوبي نهشته شده بر روي فلات قاره هاي حواشي قاره هاي ريفتي شده ديده مي شود (كري و همكاران، 2009 ). از سايركانسارهاي واقع در حوضه هاي داخل كراتوني مي توان به اكسيدها يا كربناتهاي لايه اي منگنز (كانسار نيكوپول در روسيه) اشاره نمود (لازنيكا، 2010 ).
- گنبدها، ريفت ها و اولاكوژن ها
تشكيل گنبدها، ريفت ها و اولاكوژن ها در نتيجه متورم شدن مناطق قاره اي و ايجاد كشش صورت مي پذيرد كه اين امر به نوبه خود منجر به گسترش دره هاي ريفتي سه تايي كه با يكديگر زاويه 120 درجه مي سازند مي گردد. معمولاً دوتا از اين دره هاي ريفتي يا شكستگي ها فعال شده و به اقيانوس تبديل مي شوند و شكستگي سوم غيرفعال باقي مي ماند. اين شكستگي غيرفعال را اولاكوژن يا بازوي ناموفق مي نامند. البته در مواردي ممكن است كه هر سه شكستگي فعال بوده كه در اين حالت به پوسته اقيانوسي تبديل مي گردند و يا اين كه هر سه شكستگي به صورت غيرفعال باقي مانده و پوسته اقيانوسي تشكيل نمي شود. اينگونه ساختمان هاي گنبدي در روي زبانه ها يا پلوم هاي گوشته اي يا نقاط داغ تشكيل مي گردند.
اولاكوژن يا بازوهاي ناموفق امروزي در دو انتهاي درياي سرخ واقع گرديده وخليج سوئز يكي از اين بازوها مي باشد (ايوانز، 2000 ). در واقع، درياي سرخ يكحوضه اقيانوسي جوان است و كانسارهاي جديدي در پشته ميان اقيانوسي واقع دربخش مياني آن تشكيل مي گردند كه از جمله آن ها مي توان به ذخاير روي- مس- سرب اشاره نمود. اين فلزات منشأ آتشفشاني داشته و در نتيجه چرخش آب هاي دريايي گرم شده به درون سنگهاي آتشفشاني و شستشوي فلزات از اين سنگها و ورود آن هابه شوراب هاي كف دريا تشكيل شد ه اند (كوان و كان 3، 1988 ). بسياري از اين كانسارها در اطراف دودخان هاي سياه و سفيد تشكيل مي گردند. دودخان هاي سياه به دهانه هاي واقع در كف دريا اطلاق مي شود كه ذرات پيروتيت از آن به خارج پرتاب شده و منجر به توليد كانسنگ هايي غني از روي يا آهن به همراه مقادير كمتري كبالت، سرب، نقره و كادميم مي شود (شكل 9- 9). دردودخان هاي سفيد، مقدار مواد سولفيدي اندك بوده و ماده اصلي ته نشين شونده در آن هاباريت است (كري و همكاران، 2009 ).
شكل فوق نمودار شماتيك توسعه يك اولاكوژن. الف) توسعه سه دره ريفتي با زاويه120 درجه، ب) سه عدد ريفت مذكور تبديل به حاشيه هاي صفحات فزاينده مي گردند،ج) يكي از بازوها در نتيجه فرورانش حاشيه اي بسته مي شود، د) حاشيه قاره با زونفرورانش برخورد نموده و كمربند كو هزايي تشكيل مي شود و بازوي ناموفق به صورت يك اولاكوژن باقي مي ماند (ايوانز، 2000 ).
زبانه هاي گوشته اي ممكن است باعث ذوب پوسته قاره اي گرديده و منجر به تشكيل توده هاي نفوذي گرانيتي شوند. به عنوان مثال مي توان از گرانيت كابو در برزيلنام برد. كانسارهاي قلع نيز همراه با گرانيت هايي ديده مي شوند كه تشكيل آن ها را به نقاط داغ نسبت مي دهند. همچنين كانسار نيكل- مس سادبوري كانادا در بالاي يك نقطه داغ تشكيل شده است و ايجاد نقاط داغ را در ارتباط با برخورد سنگهاي آسماني مي دانند كه سبب ايجاد وضعيت غيرعادي در گوشته واقع در زير اين مناطق گريده است. كانسارهاي آهن و تيتانيم همراه با آنورتوزيتها نيز در نتيجه قرارگرفتن قاره برروي نقاط داغ و تورم قاره حاصل مي شوند (ايوانز، 2000 ).
از جمله كانسارهايي كه در نتيجه قرارگرفتن قاره بر روي نقاط داغ و تورم قاره حاصل مي شوند مي توان به كانسار بوشولد در آفريقاي جنوبي اشاره نمود كه مقاديرزيادي كروم و پلاتين از آن استحصال مي گردد (ايوانز، 2000 ). به علاوه، تشكيل كانسارهاي نيكل، مس و عناصر گروه پلاتين نيز مي تواند با تشكيل ماگماتيسم بازي-فوق بازي موجود در ايالتهاي آذرين بزرگ در ارتباط باشد. از جمله اين ذخايرمي توان به كانسار نوريلسك واقع در سيبري اشاره نمود كه در حال حاضر حدود 70درصد پالاديم دنيا از آن استخراج مي شود (نالدرت 2، 1999 ).
با تشكيل ريفت در پوسته قاره اي، سنگ هاي آذرين آلكالن و پرآلكالن درونپوسته جايگزين شده و گراديان زمين گرمايي بالا مي رود. در نتيجه اين ماگماتيسم و چرخش سيالات گرمابي حاصل از آن، مواد معدني تشكيل مي گردند. از جمله سنگ هاي آذرين تشكيل شده در اين مناطق مي توان به كربناتيتها، و از عناصر موجود در اين محيط مي توان به فسفر (به شكل آپاتيت)، نيوبيم (به شكل پيروكلر)، عناصر نادرخاكي (مونازيت و باستنازيت)، مس، اورانيم، توريم و زيركن اشاره نمود.
به عنوان مثال، فعاليت آذرين آلكالن و كربناتيت هاي همراه آن در منطقه كولا (روسيه) ممكن است در ارتباط با فعاليت نقاط داغ باشد. به عنوان مثال مي توان از كانسارهايNb،REEو Cu به صورت افشان درون كربناتيت ها نام برد (لازنيكا، 2010 ). از سايركانسارهاي مرتبط با نقاط داغ داخل قاره مي توان به تشكيل كيمبرليت هاي حاوي الماس(كري و همكاران، 2009 )، كانسارهاي Ti ،Feو Vموجود در توده هاي بازي و فوق بازي، مس طبيعي در بازالت هاي دگرگوني، و عناصر گروه پلاتين ( PGE) افشان درلايه هاي ماگمايي نيز اشاره نمود (لازنيكا، 2010 ).
نمايش انواع كانسارهاي موجود در نقاط داغ داخل قاره و ريفت هاياوليه (كري و همكاران، 2009 ).
از جمله ذخايري كه مستقيماً در ارتباط با ماگماتيسم موجود در مناطق ريفتي مي باشند مي توان به كانسارهاي موليبدن تيپ رگه اي و پورفيري همراه با گرانيت هاي ساب آلكالن، كانسارهاي مس- نيكل همراه با توده هاي نفوذي بازيك و كانسارهاي مس گرمابي اشاره نمود (كري و همكاران، 2009 ). به همراه رسوبات مرتبط با ريفت، ذخايرمس لايه اي شكل عظيم با افقهاي شيل و ماسه سنگ ديده مي شوند. عقيده بر آن استكه اين كانسارهاي افشان، در طول اولين پيشروي دريا به درون قاره و متعاقب آن،تشكيل افق هاي شيل و ماسه سنگ قرمز تشكيل شده و منشأ فلزات موجود، ازبازالت هاي غني از مس موجود در ريفت، تحت تأثير جريان حرارتي ريفت در نظرگرفته شده است (كري و همكاران، 2009 ).كانسارهاي باريت، سرب و روي با سنگ ميزبان كربناتي نيز در ريفتهاي داخل قاره اي و حاشيه هاي قار هاي ريفتي شده يافت مي گردند كه از انواع آن ها مي توان به كانسارهاي تيپ دره مي سي سي پي آمريكاي شمالي اشاره نمود. از ساير كانسارهاي موجود در اين مناطق مي توان به كانسارهاي تبخيري، كانسارهاي منگنز (نظير آن چه كهدر درياي سرخ تشكيل مي گردد) و شوراب هاي غني از فلز اشاره نمود(نقل از كري و همكاران، 2009 ). البته اخيراً تلاش هاي زيادي صورت گرفته است تا گستره وسيعي از كانسارهايي كه مرتبط با ماگماتيسم محيطهاي ريفتي قاره اي مي باشندرا به تأثير زبانه هاي (پلومهاي) گوشته اي صعودي نسبت دهند (پيراجنو 1، 2004 ).
نمايش انواع كانسارهاي موجود در مناطق ريفت داخل قاره اي (كري وهمكاران، 2009 ).
حوضه هاي اقيانوسي و رشتهكوه هاي ميان اقيانوسي
حدود 75 درصد سطح زمين را اقيانوس ها پوشانده اند. پوسته هاي اقيانوسي در امتدادرشته كوه هاي ميان اقيانوسي توليد شده و اين مواد گوشته اي بيرون ريخته، سببجابه جايي صفحات اقيانوسي واقع در دو طرف پشته ميان اقيانوسي گرديده و در نتيجه،مواد مورد نياز جهت رشد صفحات را فراهم مي كنند. در لايه هاي مختلف پوسته اقيانوسي نشان داده شده است. تعدادي از كانسارها ممكن است درون پوسته اقيانوسي و همراه با زايش آن تشكيل گردند. به عنوان مثال مي توان از افيوليتها نام برد كه به عنوان قطعاتي نابرجا از ليتوسفر اقيانوسي يا حوزه پشت قوسي مي باشند كه به صورت تكتونيكي و در طول كوه زايي هاي ناشي از برخورد، بر روي پوسته قا ه اي رانده شده اند كه از مهمترين آن ها مي توان به كمپلكس ترودوس در قبرس به عنوان جايگاه كانسارهاي سولفيد توده اي ( VMS) و افيوليت اسماعيل در عمان اشاره نمود
پوسته اقيانوسي از سه لايه تشكيل گرديده كه مشخصات هر يك از آن ها از بالابه پايين به قرار زير است (ايوانز، 2000 و كري و همكاران، 2009 ):
لايه هاي مختلف پوسته اقيانوسي و كانسارهاي تشكيل شده در اين محيط (كري و همكاران، 2009 ).
الف) لايه شماره 1: اين لايه از سنگهاي رسوبي به ضخامت تقريبي يك كيلومتر تشكيل شده است. از جمله كانسارهايي كه در اين بخش از پوسته اقيانوسي تشكيل مي شود مي توان به گرهكها يا نودول هاي منگنز اشاره نمود كه حاوي عناصري از قبيل منگنز، مس، نيكل و كبالت مي باشند. همچنين خاكسترهاي آتشفشاني همراه با كاني سازي آهن نيز ممكن است در اين لايه وجود داشته باشند.
ب) لايه شماره 2: اين لايه از بازالت هاي بالشي (پيلولاوا) تشكيل شده وضخامت آن بين چند صدمتر تا چند متر متغير است. از جمله كانسارهايي كه در اين بخش از پوسته اقيانوسي تشكيل مي گردد مي توان به كانسارهاي سولفيد توده اي تيپقبرس ( VMS) اشاره نمود اين كانسارها در نتيجه ته نشست از سيالات گرمابي كه حين چرخش در سنگهاي آتشفشاني، فلزات را از درون آن ها شسته و با خود حمل نموده اند، به وجود آمده اند (كري و همكاران، 2009 ).
انواع كانسارهاي تشكيل شده در پشته هاي ميان اقيانوسي (روب، 2005 ).
ج) لايه شماره 3: اين لايه به ضخامت 10 كيلومتر از دايك هاي صفحه اي و ديابازي و سنگ هايي همچون دونيت، پريدوتيت و هارزبورژيت سرپانتيني شده به همراه گابرو، نوريت، تروكتوليت و كروميتيت تشكيل يافته است. اين سنگ ها دانه متوسط تا دانه درشت بوده و تا حدودي حالت لايه اي دارند. كانسارهاي كروميت تيپ انباني يانيامي، اساساً درون هارزبورژيت هاي تكتونيزه و نيز بخش پاييني كومولاهاي فوق بازي و نيز به شكل توده هاي صفحه اي در بين دونيتها و هارزبورژيت هاي گوشته ليتوسفري فوقاني ديده مي شوند. اين ذخاير ممكن است يا در نتيجه ذوب بخشي مواد گوشته اي اوليه و يا توسط تفريق بلورين درون محفظه ماگمايي واقع در زير پشته هاي اقيانوسي به وجود آيند. همراه با اين ذخاير، سولفيدهاي نيكل و پلاتين نيز يافت مي شوند. (كري و همكاران، 2009 ).
از ساير كانسارهايي كه همراه با مجموعه هاي افيوليتي و پوسته هاي اقيانوسي يافت مي گردند مي توان به كانسارهاي لاتريتي نيكل اشاره نمود كه در سنگ هاي فوق بازي هوازده يافت مي گردند. به علاوه، كانسارهاي غيرفلزي تالك،آزبست، منيزيت ونيز كانسارهاي سولفيدي مس و نيكل نيز از جمله كانسارهاي موجود در سنگ هايافيوليتي و مرتبط با پوسته هاي اقيانوسي مي باشند
حاشيه هاي غيرفعال قاره اي
با گسترش اقيانوس، دو قاره به تدريج از يكديگر دور مي شوند و دو طرف ريفت اصلي،به صورت حاشيه هاي غيرفعال در مي آيند.نوع رسوباتي كه بر روي سكوي قار هايتشكيل مي گردد بستگي به عرض جغرافيايي و آب و هوا دارد. در گذشته، سكوهايعرض هاي پايين جغرافيايي اغلب با توالي هاي كربنات پوشيده شده و اين رسوبات،ميزبان كانسارهاي فلزات پايه همزاد و غيرهمزاد نظير كانسارهاي تيپ ده مي سي سي پي و كانسارهاي تيپ آلپي مي باشند. از ساير كانسارهاي موجود در اين مناطق مي توان به كانسارهاي مس و سرب- روي با سنگ ميزبان ماسه سنگي و نيزكانسارهاي منگنز و فسفريت رسوبي و تشكيلات آهن نواري تيپ سوپريور اشاره نمود (ايوانز، 2000 ). كانسارهاي Zn ،Pbو Agبا سنگ ميزبان رسوبي(نظير كانسار مونت ايسا در استراليا) نيز در محيط ريفتهاي واقع در حاشيه هاي غيرفعال قاره اي تشكيل شده اند (لازنيكا، 2010 ).
كانسارهاي مرتبط با مناطق فرورانش
در مناطق فرورانش كه پوسته اقيانوسي به درون گوشته فرو مي رود، عمل ذوب صورت پذيرفته كه در نتيجه مقادير زيادي ماگما ايجاد مي گردد. بخشي از اين ماگما به سطح زمين راه يافته و جزاير قوسي و رشته كوه هاي آتشفشاني حاشيه قار هاي نظير كوههاي آاند را تشكيل داده و بخشي نيز توده هاي نفوذي عميق را تشكيل مي دهد. درمحيط هاي فرورانش، چندين شكل كانسارسازي وجود داشته كه انواع آن ها بستگي به جنس ليتوسفر بالايي (ليتوسفر قار هاي يا اقيانوسي) دارد. در چنين محيط هايي، نقش ماگماها در تشكيل كانسارهاي گرمابي توسط هدن كوئيست و لوونسترن 1 ( 1994 ) موردبررسي قرار گرفته است.
انواع كانسارهاي تشكي لشده در مناطق فرورانش جزاير قوسي و مناطقاطراف آن (ايوانز، 2000 ).
از جمله مهمترين كانسارهايي كه در مناطق فرورانش تشكيل مي گردند، مي توان به كانسارهاي مس و موليبدن پورفيري اشاره نمود كه فرايندهاي ماگمايي و تكتونيكي بسياري در تشكيل آن ها نقش دارند (ريچاردز 2، 2003 ). كانسارهاي پورفيري در ارتباط با گرانيتوئيدهاي تيپ Iمي باشند كه در طول زون بنيوف و يا در گوه گوشته اي بالايآن توليد مي شوند. يكي ديگر از كانسارهاي همراه با مناطق فرورانش اقيانوسي ، كانسارهاي سولفيد توده اي (ماسيوسولفيد)،لايه اي شكل روي- سرب و مس تيپ كوروكو مي باشند. اين كانسارها در محيطهاي دريايي كم عمق و به صورت بين لايه اي با پيروكلاستيكها و گدازههاي سيليسي كالك-آلكالن يافت مي شوند. بر اساس نظر هالباچ 1 و همكاران ( 1989 ) اين كانسارها درحوضه پشت قوس تشكيل مي شوند. اين دسته از ذخاير معدني ممكن است توسط چشمه هاي داغ و شور زيردريايي كه در مراحل پاياني تفريق ماگمايي از سيالات آبكي حاوي ماده معدني، جدا شده و به كف دريا صعود كرده اند نهشته شده باشند. مدل ديگر تشكيل اين كانسارها، شستشوي سنگ هاي آذرين قديمي تر است. كانسارهاي تيپ كوروكو ممكن است در نتيجه برخورد قاره- جزيره قوسي بر روي قاره رانده شوند(كري و همكاران، 2009 ).
انواع كانسارهاي تشكيل شده در الف) محيط هاي فرورانش تيپ آند وب) محيط هاي جزاير قوسي و حوضه بين قوسي (كري و همكاران، 2009 ).دسته ديگري از ذخاير سولفيد توده اي تحت عنوان تيپ بسشي ممكن است در يك محيط درازگودالي يا يك محيط كششي تشكيل گردند (شكل 12 - 12 ) (كري وهمكاران، 2009(
انواع كانسارهاي مرتبط با جزاير قوسي و حوضه پشت قوس (كري وهمكاران، 2009 ).
چندين تيپ كانسار وجود دارد كه خاص محيط هاي فرورانش تيپ آند است كه از جمله آن ها مي توان به كانسارهاي سولفيد مس چينه كران اشاره نمود (نظير شيلي) كه ارتباط نزديكي با آتشفشانهاي كالك آلكالن داشته و همراه با گدازه هاي آندزيتيپورفيري يافت مي شوند. همچنين، در محيط پشت قوس مناطق فرورانش تيپ آند دراقيانوس آرام، كمربندهاي گرانيتي وجود دارند كه شامل ذخاير قلع و تنگستن به همراه موليبدن، بيسموت و فلوريت مي باشند (كري و همكاران، 2009 ).
در حوضه هاي پشت قوسي قاره اي، كانسارهاي طلا و نقره تيپ رگه ايمعمول اند. اين كانسارها با آندزيتها، داسيتها و ريوليت ها همراه بوده و معمولاً ازشوراب هاي نشأت گرفته از فعاليت هاي ماگمايي ناشي مي شوند.ازساير كانسارهاي مرتبط با مناطق فرورانش ميتوان به اسكارنهاي مس، تنگستن،مانيتيت و نيز كانسارهاي طلاي تيپ كارلين اشاره نمود. همچنين، درانواع كانسارهاي مرتبط با ماگماهاي كالك آلكالن تشكيل شده در مناطق فرورانش و نيزموقعيت تشكيل آن ها نسبت به محل فرورانش نشان داده شده است (سلي و همكاران،2005(
انواع كانسارهاي مرتبط با ماگماهاي كالك آلكالن تشكيل شده در مناطق فرورانش و نيز موقعيت تشكيل آن ها نسبت به محل فرورانش (سلي و همكاران،2005(
كانسارهاي مرتبط با گسلهاي امتدادلغز (تراديسي)
آن دسته از گسل هاي امتدادلغز واقع در پوسته قار هاي كه به خوبي شناخته شدهاند، بهندرت با كانسارسازي همراه اند. گسل هاي امتدادلغز مي توانند كانون جريان هاي گرم بوده و به عنوان مجاري عبور محلول هاي گرمابي عمل نمايند. همچنين بسياري ازكيمبرليت هاي آفريقاي جنوبي در طول چنين خطوطي قرار گرفته اند.از ديگر كانسارسازي هاي واقع در امتداد اين گسلها مي توان به نهشته هاي ،Au Sbو Hgدر چشمه هاي آب گرم اشاره نمود (لازنيكا، 2010 ). به عنوان مثال، تشكيل رگه هاي معدني داراي كوارتز، كلسيت و استيبنيت واقع در پاكستان و نيز توده هاي فوق بازي حاوي مس، نيكل، طلا، پلاتين و تيتان در مصر نيز در ارتباط با گسل هاي امتدادلغز مي باشند.
گسل هاي امتداد لغز اقيانوسي نيز محيطهاي مناسبي جهت كانسارسازي به شمارمي آيند. علت اين امر آن است كه چنين محيط هايي ممكن است با جريانهاي گرمايي بالايي همراه بوده و با ايجاد مجراهاي قابل نفوذ و شديداً شكسته شده، شرايط لازم براي چرخش رو به پايين آب دريا و متعاقب آن، مهاجرت رو به بالاي سيالات كانسارساز رافراهم نمايند. از جمله كانسارهاي موجود در اين مناطق مي توان به كنكرسيونهاي سولفيد آهن واقع در زون شكستگي هاي رومانش واقع در بخش استوايي اقيانوس اطلس و همچنين شورابهاي واقع در درياي سرخ در محل برخورد گسلهاي تراديسي با پشته هاي ميان اقيانوسي تشكيل مي گردند اشاره نمود. به نظر مي رسد كه فلزات، در طول اين گسل ها بالا مي آيند (كري و همكاران، 2009 ).
كانسارهاي مرتبط با مناطق برخورد
برخورد قاره اي، در نتيجه نزديك شدن دو قاره و يا نزديك شدن جزيره قوسي با قاره صورت مي گيرد. بيشترين تأثيرات تكتونيكي هنگامي ايجاد مي شود كه قاره اي كه برروي صفحه در حال فرورانش قرار دارد، به يك حاشيه قاره و يا يك جزيره قوسي واقع بر روي صفحه فرارانده برسد. در چنين حالتي، فرورانش مي تواند منجر به ذوب قطعه قاره اي داغ گشته و نهايتاً گرانيت هاي تيپ Sرا ايجاد كند. در بسياري ازكمربندهاي برخورد قاره اي، گرانيت هاي به شدت تفريق يافته اين مجموعه، معمولاً درحين و يا بعد از حادثه برخورد، جايگزين مي شوند و با كانسارسازي قلع و تنگستن همراه بوده اين كانه زايي (نظير گرانيت ها) ممكن است از ذوب بخشي پوسته قاره اي زيرين نشأت گرفته باشد (كري، 2009 ).كانسارهاي غني از طلا نيز مي توانند در حين مراحل تكامل كوه زايي تشكيل شوند (گروز 3 و همكاران، 2003 ). كانسارهاي اورانيم، خصوصاً نوع رگه اي، ممكن است با گرانيتهاي نوع Sهمراه باشند. متأسفانه همه گرانيتهاي نوع Sواجدكانسارسازي نيستند. علت اين كه بعضي از گرانيتهاي نوع Sبا كانيسازي قلع وتعدادي ديگر با كاني سازي اورانيم و بعضي هم فاقد كاني سازي مي باشند را مي توان به ژئوشيمي سنگ هاي اوليه اي كه اين گرانيت ها از آن ها به وجود مي آيند و نيز تاريخ چهماگماتيسم بعدي نسبت داد.
انواع كانسارهاي مرتبط با مناطق برخورد قاره - قاره (تيپ هيمالايا)(كري و همكاران، 2009 ).
از ساير كانسارهاي مرتبط با مناطق برخورد، ميتوان كانسارهاي سولفيد توده اي(ماسيوسولفيد) واقع در افيوليتها، و نيز كانسارهاي كروميت انباني موجود درافيوليت ها را نام برد كه در مناطق گسترش كف اقيانوسي تشكيل و در مناطق برخورد،بر روي پوسته قار هاي رانده مي شوند (شكل 12 - 15 ) (ايوانز، 2000 و كري و همكاران،2009 ). پلاسرهاي قلع نيز بعضاً در محيط هاي برخورد تشكيل مي گردند (لازنيكا،2010 ). بعضي از كانسارها نيز در نتيجه برخورد شها بسنگ تشكيل ميگردند كه ازجمله مهم ترين آن ها مي توان از كانسارهاي سولفيدي Ni ،Cuو PGEدر گابروهاي هيبريدي (نظير كانسار سادبوري كانادا) نام برد (لازنيكا، 2010 ).
:: برچسبها:
ارتباط كانسارسازي با تكتونيك صفحه اي ,
تكتونيك صفحه اي ,
زمين شناسي ,
زمين شناسي اقتصادي ,
اكتشاف ذخاير معدني ,
گسل هاي امتدادلغز ,
اولاكوژن ها ,
ماگماتيسم ,
كانسارهاي مس ,
,
|
|
|